بی بی سی فارسی
خبر سازان
درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید امیدواریم در خدمت رسانی به شما دوست گرامی کوشا باشیم این وبلاگ به طور هوشمند تبادل لینک میکند اگر مایلید لینک کنید به تبادل لینک هوشمند رفته و ما را با این ادرس و عنوان بی بی سی نیوز لینک کنید. نظر یادتون نره.با عرض معذرت بعضی مطالب در سایت نمایش داده نمی شود.اگر پیگیر مطلب خواصی هستید میتونید با مراجعه به این سایت مطلب مورد نظرتونو پیدا کنید با تشکر مدیریت سایت:نادیا
آخرین مطالب
نويسندگان
شنبه 18 آذر 1392برچسب:رهایی,دختر,جوان,از,خلوتگاه,سیاه, :: 6:8 قبل از ظهر :: نويسنده : سحر

رهایی دختر جوان از خلوتگاه سیاه

رهایی دختر جوان از خلوتگاه سیاه
این شیطان تصور می‌كرد اگر دختر جوان رها شود از ترس آبرویش نزد پلیس نخواهد رفت و حالا در بازداشتگاه انتظار دارد به خاطر گریه‌هایش او را ببخشند

دختر جوان التماس می‌كرد و راننده شیطان‌صفت در تاریكی خیابان‌های مركز تهران با سرعت در حركت بود. وقتی داخل خلوتگاه شدند، پسر جوان بی‌اعتنا به اشك‌های طعمه‌اش به اجرای توطئه سیاه خود دست زد.

این شیطان تصور می‌كرد اگر دختر جوان رها شود از ترس آبرویش نزد پلیس نخواهد رفت و حالا در بازداشتگاه انتظار دارد به خاطر گریه‌هایش او را ببخشند.

شب 4 آذرماه و در حالی كه دقایقی از ساعت 21 گذشته بود، خانواده‌ای عصبانی و ناراحت با پلیس 110 تماس گرفتند و خبر از ربوده شدن و اذیت و آزار دخترشان دادند.

پدر خانواده به پلیس گفت: دخترم به نام سمیه توسط یك پسرجوان ربوده و به خلوتگاه شیطانی‌اش برده شده است.

با حضور پلیس برای انجام تحقیقات، دخترجوان پیش روی آنان قرار گرفت و گفت: از خیابان شهید قندی می‌خواستم به میدان ولیعصر بروم، سوار یك سمند سفید رنگ شدم، راننده تا میدان فاطمی آمد و ناگهان آنجا تغییر مسیر داد. پرسیدم چرا تغییر مسیر داده، ترافیك را بهانه كرد و گفت این مسیر خلوت‌تر است. كمی كه جلوتر رفتیم وی به سمت میدان انقلاب رفت.
وقتی دیدم ماجرا مشكوك است خواستم پیاده شوم ولی وی درها را قفل كرد و با یك پیچ‌گوشتی تهدیدم كرد. حتی چند ضربه هم به سویم نشانه رفت تا بترسم. من كه كاملاً ترسیده بودم التماس می‌كردم اجازه دهد بروم ولی وی به حرفم گوش نمی‌داد. آنقدر رفت تا به خیابان وحید نظری رسیدیم. مرا داخل یك خیابان بن‌بست برد، هوا دیگر تاریك شده بود و من همچنان در چنگال این مرد اسیر شده بودم.

سمیه از یك فرصت استفاده كرد و توانست فرار كند، او هنگام فرار موفق شده بود پلاك خودروی سمند سفید را بردارد. سراسیمه و ناراحت به خانه رسید. سعی كرد به خانواده‌اش چیزی نگوید ولی پدر و مادرش با دیدن او آنقدر نگران شده بودند كه پای صحبت‌هایش نشستند. سمیه به خانواده‌اش از پسر جوانی كه تی‌شرت و شلوار جین به تن داشت و بوی تند الكل از دهانش بیرون می‌زد حرف زد و ماجرا را گفت و این‌گونه كار به دست پلیس سپرده شد.

مأموران تجسس كلانتری 129 جامی با شنیدن سرنوشت تلخ این دختر با راهنمایی های سمیه كه شماره سمند سفید رنگ و نشانی خلوتگاهی که به آنجا کشیده شده بود و ظاهر و شكل شمایل جوان شیطان صفت را به پلیس داده بود، به در خانه‌ای رسیدند كه صاحب سمند سفید حضور داشت.

زن صاحبخانه وقتی در را به روی پلیس باز كرد و با سؤالات مأموران مواجه شد، از دو پسرش حرف زد كه یكی همان لحظه خانه بود و دیگری در محل كارش به‌سر می‌برد. پسرش كه در خانه بود بیرون آمد، دختر جوان گفت او نبوده ولی متهم شباهت زیادی به این پسر داشته است، مأموران دریافتند جوان شیطان‌صفت برادر وی است. به دنبال وی رفتند اما پیدایش نكردند، بعد از چند ساعت متهم با برادرش تماس گرفت و قول داد خود را به پلیس معرفی كند.

ساعت 9 صبح 5 آذرماه متهم وارد كلانتری 129 جامی شد، سمیه كه با دیدن او انگار همه آن لحظه‌های ناگوار را به خاطر آورده بود به سمت او یورش برد. پسر جوان كه محمد نام دارد همه ادعاهای سمیه را انكار كرد.

او گفت: «در آن ساعتی كه این دختر خانم می‌گوید من در مغازه‌ام بودم و ساعت تصاویر دوربین‌های مداربسته هم نشان می‌دهد این خانم دروغ می‌گوید.»

ادعای ضبط تصاویردوربین‌های مداربسته، مأموران تجسس را به مغازه پسر جوان كشاند. پس از بررسی فیلم مشخص شد محمد به مأموران دروغ گفته است، با این وجود همچنان این جوان 19 ساله اتهام خود را انكار می‌كرد.

با دستور دادیار پرونده، «محمد» راهی بازداشتگاه شد. نیمه‌های شب شده بود كه نتوانست به انكار خود ادامه دهد و به افسر نگهبان همه ماجرا را اعتراف كرد. او گفت حالت عادی نداشته و از كاری كه كرده پشیمان است و می‌خواهد دخترجوان او را ببخشد.

با این اعترافات پرونده با دستور دادیار دادسرای ناحیه 11 تهران به دست پلیس تخصصی سپرده شد تا تحت بررسی بیشتر قرار گیرد.

جوان شیطان‌صفت در این مرحله وقتی بازجویی شد و شنید خانواده سمیه از وی گذشت نمی‌كنند به گریه افتاد و گفت: «آن روز در حال رفتن به خانه بودم كه دخترجوان را دیدم و وی را سوار كردم. ابتدا قصدی نداشتم، در مسیر ناگهان وسوسه به جانم افتاد و در میدان فاطمی بودم كه به سمت خانه‌مان در نزدیكی انقلاب تغییر مسیر دادم. وقتی دیدم این دختر می‌خواهد سروصدا كند همزمان با بستن قفل‌های در، پیچ‌گوشتی را به سمت دختر وحشتزده گرفتم، وی بیشتر ترسید و تسلیم شد. سریع به خانه رفتم، التماس می‌كرد اما نمی‌دانم چرا گوش‌هایم ناشنوا شده بود.»

وی افزود: «پس از اجرای نقشه شیطانی‌ام با تصور این‌كه دختر جوان از ترس آبرویش شكایت نخواهد كرد وی را رها كردم و باور نمی‌كنم وی دست به افشاگری زده باشد.»

جوان شیطان صفت گفت: نخستین بارم بود كه دست به چنین حماقتی زده‌ام، می‌دانم نه تنها باعث شده‌ام این دختر و خانواده‌اش دچار یك مشكل شوند بلكه خانواده‌ خودم را نیز به دردسر انداخته‌ام، از همه خجالت می‌كشم و امیدوارم من را ببخشند.


اعترافات زوج جوان به قتل معاون وزیر صنعت

 قتل معاون وزیر صنعت
زوج جنایتکار که به اتهام قتل معاون سابق وزیر صنعت دستگیر شده اند، در نخستین اعترافات خود با قبول اتهاماتشان به تشریح نحوه قتل پرداختند.

 جسد صفدر رحمت آبادی ساعت ۲۰ و ۴ دقیقه یکشنبه گذشته در خودرویش در خیابان گلبرگ کشف شد. عامل جنایت با شلیک دو گلوله به سر معاون وزیر صنعت او را به قتل رسانده بود. بررسی صحنه جنایت نشان می‌داد، قاتل در داخل خودرو نشسته و به سوی قربانی شلیک کرده بود.

در ادامه تیمی از کارآگاهان پلیس آگاهی تحقیقات در این زمینه را آغاز کرده  و با ردیابی های خود به یکی از بستگان پدری مقتول ظنین شده و او را همراه همسرش در شرق تهران دستگیر کردند.

متهمان در بازجویی های اولیه منکر هرگونه جنایتی شدند. مرد جوان در ادامه لب به اعتراف گشود و به کارآگاهان گفت: مرحوم رحمت آبادی از بستگان پدری ام بود. من و همسرم 10 سال قبل پس از ازدواج به تهران آمده و در شرق تهران ساکن شدیم. از چندی قبل با مقتول اختلافاتی داشتم و به دنبال راهی برای انتقام بودم. روز حادثه با تهیه اسلحه از همسرم خواستم که با مرحوم رحمت آبادی قرار بگذارد. حدود ساعت هشت شب به محل قرار در خیابان گلبرگ رسیدیم. همسرم بر روی صندلی جلوی خودرو نشست و من پشت سر مقتول نشستم. پس از کمی صحبت اسلحه را به سمت سر مقتول گرفته و دو گلوله شلیک کردم.

وی ادامه داد: به خاطر سر و صدار خیابان کسی متوجه شلیک نشد. سریع از ماشین پیاده شده و به خانه بازگشتیم که قبل از فرار ماموران ما را دستگیر کردند.

زن جوان نیز با تائید اعترافات همسرش گفت: شوهرم از من خواست با مرحوم رحمت آبادی تماس گرفته و از او بخواهم برای حل مشکلی که دارم قراری بگذارد. مقتول نیز برای حل مشکل ما و بدون اطلاع از نقشه شوهرم در محل قرار حاضر شد.همسرم به خاطر اختلافاتی که با مقتول داشت مرا وارد این جنایت کرد.

یک مقام آگاه در این خصوص گفت: با تکمیل تحقیقات و بازسازی صحنه قتل پرونده با صدور کیفرخواست به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده می شود

مرگ ناگوار کارگردان جوان تلویزیون در رنجان

مرگ ناگوار کارگردان جوان تلویزیون در رنجان
حمید بیگلی کارگردان تلویزیون و از هنرمندان زنجانی متولد سال 52 و فارغ‌التحصیل رشته سینما از دانشگاه سوره، در یک مرگ ناگوار صبح دیروز در سد حسن ابدال زنجان درگذشت. پیکر بی جان این کارگردان تلویزیون که در اثر خفگی...

پیکر بی‌جان کارگردان زنجانی، صبح دیروز- سه‌شنبه - در سد حسن‌ابدال زنجان پیدا شد.
به گزارش ایسنا، منطقه زنجان، پیکر بی‌جان حمید بیگلی، از هنرمندان زنجانی، صبح امروز در سد حسن‌ابدال پیدا شد.
 
حمید بیگلی متولد سال 52 و فارغ‌التحصیل رشته سینما از دانشگاه سوره است.
 
وی آثاری را در عرصه سینما و تلویزیون خلق کرده است که از جمله آن‌ها می‌توان به سریال «شهر بیدار» با موضوع ماه محرم اشاره کرد که از شبکه‌های سراسری نیز پخش شد.
 
مرکز اطلاع‌رسانی فرماندهی انتظامی استان زنجان نیز با تایید این خبر ناگوار، تاکید کرده است: خبر پیدا شدن پیکر بی‌جان این هنرمند عرصه سینما و تئاتر، صبح امروز به نیروی انتظامی اعلام شد که ظواهر امر بیانگر این است که علت مرگ، غرق‌شدگی است، اما تا مشخص شدن علت اصلی این حادثه و اعلام قطعی پزشکی‌قانونی، نمی‌توان در این خصوص نتیجه‌گیری کرد.
 
سریال «شهر بیدار» در شب‌های محرم از شبکه استانی سیمای مرکز زنجان پخش شد.داستان این سریال از این قرار بود که دو دانشجوی دکترای جامعه‌شناسی به نام‌های فاطمه (که تازه مسلمان شده و تبعیت آلمانی دارد) و نسیم دختر ایرانی که از دوران کودکی در آلمان توسط عمویش بزرگ شده است برای تحقیق و ارائه پایان نامه درجه دکترا با موضوع امام حسین (ع) و عزاداری دسته جات ایران به شهرستان زنجان اعزام می‌شود و با شروع تحقیق نسیم به دنبال هویت خود و خانواده‌اش می‌شود و در طول داستان مشخص می‌شود این دو نفر ناخواسته توسط موسسه جاسوسی یهودی (شرمان) برای مقاصد سیاسی به ایران اعزام شده‌اند.

پنج شنبه 20 بهمن 1390برچسب:پوست,جوان, :: 1:22 بعد از ظهر :: نويسنده : سحر
چگونه پوست خود را جوان نگه داریم؟
باید بدانید که یکی از علائم کاملاً مشهود سن بالا، چهره شماست. این غیر ممکن است که اثرات پیری را بتوانید مخفی کنید.
 
 
 

 
مردان با گذراندن ساعتهای زیاد در باشگاهها، مکمل های گران قیمت، رژیمهای دیوانه وار، لباسهای مارک دار، مدل موی روز یا انتخاب اتومبیلهای گران قیمت، میزان زیادی از وقت و انرژی و هزینه خود را صرف می کنند تا جوانتر به نظر برسند و احساس بهتری داشته باشند. در حالی که شما بدون انجام چنین کارهای پر هزینه، می توانید جوانتر به نظر برسید.
اول باید بدانید که یکی از علائم کاملاً مشهود سن بالا، چهره شماست. این غیر ممکن است که اثرات پیری را بتوانید مخفی کنید. 
همه چیز بر روی پوست شما نمایان می شود، پوست مستقیماً منعکس کننده درون شماست." 
سبک زندگی و ژنتیک بر اینکه پوست شما چگونه به نظر برسد، تاثیر می گذارد. 
چهره ای که هر روز نشان می دهید، عیناً پنجره ای است به دنیای درون آن و می تواند نشان دهد شما چگونه از پوستتان مراقبت می کنید. 
زیده هریس (Zaida Harris )، زیبایی شناس در مرکز توریستی در سانتا مونیکای کالیفرنیا می گوید " : همه چیز بر روی پوست شما نمایان می شود. پوست مستقیماً منعکس کننده درون شماست."
 شما نمی توانید طبیعت را گول بزنید، اما می توانید افراد را به اشتباه بیندازید تا فکر کنند شما جوانتر به نظر می رسید. این یعنی از بین بردن تاثیرات بدی که می توانید از آنها اجتناب کنید و درک بهتری از آن چیزی که قبلاً متوجه آن نمی شدید. 
به گفته دکتر دیوید ساوسر (Dr. David Sawcer ) پروفسور پوست شناسی در دانشکده پزشکی دانشگاه جنوب کالیفرنیا "حقیقتی که هست، این است که جنبه های حقیقی سن وجود دارد و شما کاری در باره آنها نمی توانید انجام دهید. از نظر علمی مشاهده شده که قابلیت ارتجاعی زمینه پوست که آن را نگه می دارد یعنی کلاژن، تغییر می کند و هنگامی که پوست نازکتر و همچنین خشک تر می شود، چین و چروک ایجاد می شود. اما این دنیای ظاهری است، در واقع سالخوردگی مرتبط با کارهایی است که ما انجام می دهیم، مساله ای که جزء بزرگی از سریع تر شدن فرایند افزایش سن هستند. "

استعداد ژنتیکی مسلماً در پیر شدن نقش دارد اما برای اکثر مردان، به خاطر سبک زندگی که انتخاب می کنند، آهسته کردن روند سالخوردگی، تحت کنترل خودشان است. 
تابش خورشید پوست را تخریب می کند، سیگار کشیدن و استرس چین و چروک و تغییر رنگ در پوست ایجاد می کند. 
از جمله موارد زیان آور برای پوست که مردان می توانند آن را کنترل کنند رژیمهای غذایی فقیر، سیگار کشیدن، الکل، استرس و حتی شکل خوابیدن هستند. همه اینها پوست شما را خراب می کنند، همان کاری که ورزشهای صورت با پوست شما انجام می دهد. 

ساوسر می گوید : چلاندن مکرر صورت نیز مثل ورزشهای صورت سالخوردگی را سرعت می بخشد. مردم فکر می کنند این کارها برایشان خوب است، اما در حقیقت برای صورتشان چین و چروک بیشتری به وجود می آورند. "

برای انتخاب سبک زندگی مناسب برای پوست، به این نکته توجه داشته باشید که الکل پوست را خشک می کند. ساوسر می گوید زمانی که شما می نوشید، همه جوانتر به نظر می رسند. به محض اینکه هوشیار شوید و آبی به صورت بزنید، همه دوباره پیرتر به نظر می رسند." 

استعمال دخانیات مقصر بعدی است. هیچ جای تعجبی نیست، هنگامی که سیگار می کشید، دود آن مانع می شود که اکسیژن به آسانی به پوستتان برسد و چهره شما را بی روح و خسته می سازد. 

نصیحتهایی که در مورد پرهیزهای غذایی برای جلوگیری از جوش های جوانی به شما گفته می شد، به نظر می رسد که هنوز هم توصیه می شود، غذاهای مشخصی است که نباید آنها را بخورید به این دلیل که ممکن است بر پوست شما اثر بگذارند. شکست دی ان ای ( DNA ) باعث سریع شدن روند سالخوردگی می شود و این شکست دی ان ای، در یک رژیم غذایی که به میزان زیادی غذاهای چرب و فراوری شده دارد، می تواند اتفاق بیفتد. 

دکتر رونالد موی ( Ronald Moy ) پزشک جراح بورلی هیلز و رئیس آکادمی پوست شناسی امریکا می گوید: " ما می توانیم این مساله را مثلاً در نمونه های ادرار در موسسه سلامت و طول عمر کالیفرنیا مورد بررسی قرار دهیم. رژیم شامل مقدار زیادی میوه و سبزی جات واقعاً فرایند پیری را آهسته می کند، شانس ابتلا به سرطان را کاهش میدهد و کمک می کند تا پوست به بهترین حالت به نظر برسد." 

استرس نیز در سالخوردگی چهره مردان موثر است. 
هریس در این بار می گوید : " استرس نقش اصلی را در چهره ایفا می کند. خطوط عمیق اخم در طول زمان، فشردن فکها در هم دیگر یا ساییدن دندانها بارها و بارها اتفاق می افتد، بدون اینکه متوجه آن باشیم. بزرگترین مزیت ماسک و ماساژ صورت، رسیدن به میزان باورنکردنی آرامش و رهایی از تنش است. ماساژ سر و گردن، ماساژ پیشانی و خط ابرو بسیار تاثیر گذار است. تحریک کردن نواحی صورت از سر تا شانه ها در کاهش استرس و بهبود جریان خون می تواند بسیار مفید باشد. "
 
از کلاه استفاده کنید 
چه در حال ماهیگیری، چه کار در محیط بیرون و چه برای قدم زدن، از یک کلاه برای حفاظت پوستتان در برابر آفتاب استفاده کنید.  
به هرحال همه چیز در مقابل دشمن درجه یک پوست شما یعنی آفتاب تغییر رنگ می دهد. ساوسر می گوید: موردی که بیشتر از هر چیز دیگر، قطعاً منجر به سرعت بخشیدن به پیر شدن پوست شما می شود، قرار گرفتن در معرض آفتاب است. اگر دو قلوی همسان داشته باشید، یکی از آنها را بفرستید در قطب شمال زندگی کند و دیگری در استوا زندگی کند و همه شرایط دیگر برای آنها برابر باشد، در یک زمان مشخص کسی که بیشتر در زیر آفتاب بوده نسبت به شخصی که در نواحی سردسیر تر سکونت داشته است، پوست پیرتری خواهد داشت. "

از آنجا که حق انتخاب برای جا به جایی ممکن است نداشته باشید، باید سعی کنید تاثیرات منفی آفتاب را با چندین حرکت کوچک، تخفیف دهید: 1 - عینک آفتابی با کیفیت استفاده کنید. 2 - در معرض آفتاب قرار گرفتن را به ویژه در ساعات اوج تابش محدود کنید. 3 -  از مرطوب کننده در شب استفاده کنید و بیشتر از هر چیز دیگر، به طور مرتب از کرم های ضد آفتاب خوب استفاده کنید. 
موی در این رابطه می گوید : "مردان باید عادت کنند که از کرم ضد آفتاب با کیفیت استفاده کنند. بعضی از برندهای قدیمی با فناوری های روز خود را پیش نبرده اند و بنابراین شما باید مطمئن شوید که کرم ضد آفتابی که استفاده می کنید، برای طیف گسترده ای از اشعه های مضر ساخته شده باشد که مانع نفوذ UVA و UVB شوند. تعداد زیادی از انواع خوب آنها که توسط FDA تایید شده باشند، وجود ندارد. من Aveda و Neutrogena را به عنوان نمونه هایی که هم موثر ترند و هم به آسانی قابل تهیه بوده و واقعاً گران نیستند، توصیه میکنم. 

جستجو برای جوانی ایده جدیدی نیست، اما اگر شما می خواهید چهره تان را حفظ کنید با کرم ضد آفتاب، مرطوب کننده و تجدید نظر در عاداتتان شروع کنید. واقعیت این است که اخیراً مردان توجه بیشتری به مراقبت از پوست خود می کنند، تولیدکنندگان و متخصصان اذعان کرده اند که رونق شغلیشان در درجه اول از بازار مردانه به دست می آید. 
مردها به دلایل گوناگون مراقبتهای بهتر از پوستشان دارند اما ضد پیری در موضوع پوست بیشتر در مورد سلامتی و کمتر در مورد خودشیفتگی است. 
 
اصرار دختر جوان برای ازدواج به قیمت جانش تمام شد
پسر دانشجویی که به خاطر اصرار دختر مورد علاقه‌اش برای ازدواج او را کشته ‌بود در جلسه محاکمه به دست‌ و پای اولیای‌دم افتاد و درخواست بخشش کرد.
 

شرق:در ابتدای جلسه محاکمه که صبح دیروز در شعبه 71 دادگاه کیفری ‌استان تهران برگزار شد، علی عطار، نماینده دادستان تهران در توضیح کیفرخواست گفت: مجتبی -متهم - که پسری دانشجو است سوم اردیبهشت سال‌جاری دختر جوانی به نام مریم را به قتل رسانده است. این جوان وقتی با تهدید مریم مبنی بر شکایت به مرجع قضایی مواجه شد با ضربه چاقو او را کشت. متهم بعد از قتل موضوع را به خواهرش گفت و به جرمش اعتراف کرد. بنابراین با توجه به مدارک موجود در پرونده، درخواست صدور حکم قانونی را دارم.
در ادامه پدر و مادر مقتول به عنوان اولیای‌دم در جایگاه حاضر شدند و درخواست صدور حکم قصاص کردند. مادر مقتول گفت: مجتبی همسایه ما بود و به خانه ما رفت‌وآمد می‌کرد اما تاجایی که من می‌دانم رابطه خاصی بین او و دخترم نبود، فقط گاهی همدیگر را می‌دیدند البته شوهرم در این حد هم در جریان نبود.
در ادامه مجتبی، در جایگاه حاضر شد. او گفت: من اتهام قتل را قبول دارم اما قصد کشتن او را نداشتم. من و مریم از 15سالگی با هم دوست بودیم و رابطه داشتیم. من عاشق او شده‌ بودم اما چون سنم کم بود نمی‌توانستم به خواستگاری‌اش بروم. به مریم گفته‌ بودم با هم ازدواج می‌کنیم و نباید نگران چیزی باشد، همین هم باعث شده ‌بود به هم نزدیک‌تر شویم. دو سال پیش من دانشگاه قبول و در رشته مدیریت دولتی مشغول به تحصیل شدم، همین موضوع ازدواج‌مان را عقب انداخت. در این مدت من و مریم چندین‌بار با هم رابطه داشتیم. بیشتر این رابطه‌ها در خانه مریم بود البته من به زور او را وادار به این کار نمی‌کردم و خودش می‌خواست. ما عاشق هم شده بودیم. تا اینکه روز حادثه از من خواست زودتر ازدواج کنیم. به مریم گفتم من به تو قول داده‌ام با هم ازدواج می‌کنیم اما حالا نمی‌توانم چون نه سربازی رفته‌ام و نه شغل درست و حسابی دارم. او خیلی اصرار می‌کرد باید در چند روز آینده ازدواج کنیم، من قبول نکردم و گفتم صبر کن حداقل سربازی بروم. اگر در وضعیتی که حالا دارم به خواستگاری بیایم پدرت جواب رد می‌دهد و آن‌وقت دیگر نمی‌شود کاری کرد.

متهم ادامه داد: مریم موضوع رابطه ما را به میان کشید و گفت از او سوء‌استفاده کرده‌ام. جواب دادم من هیچ‌وقت به تو خیانت نکردم هنوز هم می‌گویم می‌خواهم با تو ازدواج کنم فقط باید کمی صبر کنی. یکدفعه عصبانی شد و من را تهدید کرد و گفت اگر با من ازدواج نکنی از تو شکایت می‌کنم. خیلی ترسیدم و از خود بی‌خود شدم و یک ضربه به او زدم، نه به خاطر اینکه او را بکشم فقط به علت اینکه می‌خواستم به او ثابت کنم دوستش دارم.

در این هنگام قاضی از متهم پرسید چطور این دختر را دوست داشتی اما به سمتش چاقو پرت کردی. مجتبی پاسخ داد: مریم همیشه به من می‌گفت دوست دارم مرد غیرتی باشی و به خاطر من دعوا کنی. من هم چاقو در جیبم می‌گذاشتم که هر وقت شد به خاطر مریم دعوا کنم. او از مردی که زور بگوید و اقتدار داشته ‌‌باشد خوشش می‌آمد، به همین خاطر هم چاقو درآوردم. نمی‌خواستم بزنمش، می‌خواستم بگویم من مرد غیرتی هستم و لازم باشد به زور تو را برای خودم نگه می‌دارم.

مجتبی هنگام طرح آخرین دفاعیاتش در حالی‌که به شدت گریه می‌کرد، گفت: از کرده خودم پشیمان هستم و از خانواده مریم درخواست بخشش دارم. او سپس به دست و پای پدر و مادر مقتول افتاد و تقاضای عفو کرد.

در پایان جلسه هیات قضات وارد شور شدند و متهم را به جرم قتل به قصاص و به جرم رابطه نامشروع به صد‌ضربه شلاق محکوم کردند.

 

 
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 43 صفحه بعد
پیوندهای روزانه
پيوندها


ورود اعضا:

<-PollName->

<-PollItems->

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 48
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 140
بازدید ماه : 629
بازدید کل : 123579
تعداد مطالب : 429
تعداد نظرات : 44
تعداد آنلاین : 1


کسب درآمد پاپ آپ
کسب درآمد پاپ آپ